بیست پیشبینی تولید محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی در سال آینده (1399-1400)
دوباره به همان زمان از سال رسیدیم که تمام بچهها فهرست عید را مینویسند و تمام بزرگسالها در حال برنامه ریزی برای سال جدید هستند.
در همین زمان است که تمام کارشناسان رسانههای اجتماعی و «رهبران تفکر» شروع به ارائه پیشبینیها و پیشگوییهایشان در مورد آن چیزی میکنند که میتوان از فیسبوک، توییتر و دیگر رسانههای اجتماعی اصلی در دوازده ماه آتی انتظار داشت.
بله فصل پیشبینیها فرارسیده و با توجه به خیل عظیم مراجع علمی و کارشناسان نظری که به ارائه حدسهای بررسیشده خود در مورد اتفاقاتی میپردازند که قرار است بیفتد، من هم فکر کردم بهتر است از گوی سحرآمیز خود استفاده کنم.
برخی از این پیشبینیها به حقیقت میپیوندند، برخی اصلاً اتفاق نمیافتند اما بر اساس آنچه من در سال گذشته میلادی دیدهام تقریباً مطمئنم که اینها برخی از پیشرفتهایی هستند که میتوانید انتظار داشته باشید در سال دیگر به وقوع بپیوندند.
در ادامه 20 پیشبینی مرا برای سال جدید در دنیای بازاریابی رسانههای اجتماعی میخوانید که اینگونه شروع میشود:
فیسبوک
فیسبوک احتمالاً پرسروصداترین دوازده ماه را در تاریخ این شرکت گذرانده است.
درحالیکه به چرخهی انتخابات ریاست جمهوری بعدی ایالت متحده آمریکا نزدیک میشویم و هنوز روی حل نگرانیهایی کار میکنیم که پس از رسوایی فیسبوک به دنبال انتشار گزارش کمبریج آنالیتیکا به وجود آمد؛
این شرکت (فیسبوک) به مذاکره در مورد شرایط گزینهی پرداخت با ارزهای رمزنگاریشده، محدود کردن فرآیندهای دسترسی به اطلاعات، متقاعد نمودن سازمانهای خبری برای اعتماد به پلتفرم خبری اختصاصی جدیدش و بیان جزییات متصل کردن میلیاردها کاربر بعدی پرداخته است.
همیشه اتفاقات زیادی در دفتر مرکزی فیسبوک رخ میدهد. در ادامه میگویم انتظار دارم زاک و دیگر اپلیکیشنهای متعلق به این شرکت در سال آینده میلادی بیشترین تأکید را در کدام حوزهها داشته باشند.
همهچیز در مورد پرداختهاست
همانطور که قبلاً اشاره کردم فیسبوک هنوز دارد روی ساخت چارچوبی نظارتی برای ارز رمزنگاری شدهاش یعنی لیبرا کار میکند و در حال حاضر که تمام حامیان اصلی لیبرا از این پروژه کنارهگیری کردهاند، اوضاع خیلی خوب به نظر نمیرسد.
فیسبوک بهطور مکرر پافشاری کرده که پروژه مذکور صرفنظر از این شرایط به پیشرفت خود ادامه خواهد داد اما آنچه از اوضاع برمیآید ( حداقل در این مرحله ) این است که قرار نیست این ارز، تبدیل به آن گزینهی پرداختی انقلاب گونهای شود که شبکههای اجتماعی در ابتدا تصور میکردند.
اما پرداختها و تسهیل انتقال در پلتفرمهای مشابه و خریدهایی که پس از تماشای ویدئوهای تبلیغاتی که بین ویدئوهای دیگر تعبیهشدهاند، هر طور که شده تمرکز اصلی فیسبوک باقی میمانند.
لیبرا باعث میشود فیسبوک بتواند اکوسیستمی داخلی برای تراکنشهای مالی بسازد که در آنها نیازی به پرداخت کارمزد بانکها (که بهطور سنتی رواج دارد) و مسائل اینچنینی نباشد.
شرکت با این کار پلتفرمی بهتر برای توسعه دارد اما فیسبوک حتی بدون این قابلیت هم میتواند فرآیندی مشابه را داخل شبکههایش از طریق پرداخت واتس آپ و فیسبوک تسهیل کند. این دو نوع پرداخت اساساً ماهیتی مشابه دارند.
شرکت فیسبوک، قابلیت پرداخت فیس بوک را در ماه گذشته در ایالاتمتحده آمریکا راهاندازی کرد درحالیکه این قابلیت از قبل با تمام ظرفیت برای اندونزی و هند از طریق پرداخت واتس آپ کار میکرد.
راهاندازی این قابلیت در هند کلید مأموریت پرداخت فیسبوک است؛ در توسعه لیبرا توجه اساسی در این بود که بتواند امکان انتقال ارزان یا حتی رایگان پول را در داخل فیسبوک فراهم آورد تا استفاده از آن برای کسانی که میخواهند برای خانوادهشان در وطن خود پول ارسال کنند ( که روشی کاربردی در بازار هند است ) تبدیل به گزینهی بهتری شود.
وقتی این پول داخل فیسبوک منتقل شود، کاربران بسیار راحتتر میتوانند از آن برای خریدهایی که در خود پلتفرم انجام میشود هم استفاده کنند. اساساً اگر فیسبوک بتواند افراد بیشتری را ترغیب به انتقال پول نقد به داخل سیستم خود کند، شانس بسیار بیشتری در گسترش این رفتار به خرید راحت در این پلتفرم و ساخت اکوسیستم تراکنشی داخل اپلیکیشنهایش دارد.
حتی بدون لیبرا هم فیسبوک به این سمت در حال حرکت است. منتظر باشید تا تمرکز بیشتری روی ساده شدن گزینههای پرداخت پس از مشاهده تبلیغات موجود بین ویدئوهای دیگر در فیسبوک و اینستاگرام در طول 12 ماه دیگر صورت بگیرد که میتواند توجه اصلی کسبوکارهای تجارت الکترونیکی را به خود جلب کند.
ترغیب مردم به استفاده از واچ (Watch)
برنامه فیسبوک واچ ( طبق هر استانداردی که در نظر بگیریم ) وارد مسیری نشد که فیسبوک بهطور منطقی انتظار داشت.
درست است که برنامه واچ در برخی موارد بسیار پرطرفدار بوده ، برخی ویدئوهای اصلی فیسبوک واچ میلیونها بازدیدکننده داشت و فیسبوک حدوداً در خردادماه گزارش داد که 720 میلیون نفر در هرماه و 140 میلیون نفر بهطور روزانه حداقل از یک دقیقه از محتوای برنامه واچ استفاده میکنند.
این اعداد به نظر خوب میآیند اما بازهم در مقایسه با 1.6 میلیارد کاربر کلی فعال روزانه فیسبوک، 140 میلیون نفر تنها قسمتی از مخاطبین کلی آن است.
باوجود میزان جذب نتفلیکس، دیزنی، آمازون و دیگر ارائهدهندگان محتوای ویدئویی در بستر وب (OTT) ( ناگفته نماند یوتیوب در تلویزیونهای خانگی دارای افزایش قابلتوجهی در میزان تماشاکنندگان بوده است ) فیسبوک واچ نتوانسته در بازار، حداقل تاکنون، خود را جا کند.
منتظر باشید تا فیسبوک در سال آینده میلادی فعالیت قابلتوجه دیگری انجام دهد که تا حدی شامل زبانهی اختصاصی اخبار جدیدش میشود؛
محبوبیت محتواهای ویدئویی موجود در پلتفرم فیسبوک همچنان ادامه داشته باشد و دستگاه پورتال آن که اتصال مستقیم محتوای واچ به دستگاههای تلویزیون خانگی را تسهیل میکند بهروزرسانی شود.
اگر فیسبوک بتواند واچ را تبدیل به جزئی ضروریتر کند باعث میشود قابلیت بسیار بیشتری برای نمایش تبلیغات داشته باشد و توانایی بالقوه درآمد آن افزایش یابد.
هر چیزی که نیاز است در آن تعبیهشده، تنها چیزی که نیاز دارد چند فرصت دیده شدن و/یا توسعه عملکردی است تا آن را یکقدم جلوتر ببرد و به گزینهی سرگرمی ضروریتری تبدیل کند.
شگفتی واقعیت افزوده
واقعیت افزوده در طول چند سال اخیر بهتدریج موفقیتآمیز بوده است. قسمت اعظم این موفقیت مدیون اسنپچت و فیلترهای محبوب واقعیت افزوده آن است. یک نمونه خوب از این مورد: چه کسی میتواند علاقه عمومی به استفاده از لنز تغییر جنسیت امسال را فراموش کند؟
فیسبوک ازنظر فناوری بهطور گستردهای باعث شد تا ظرفیت اسنپ چت در این حوزه کنار گذاشته شود اما اسنپچت به توسعه آن از طریق نوآوریهای خلاقانه ادامه داد.
دوباره همین اواخر بود که بهطور ناگهانی آخرین لنز تغییر سن اسنپ چت ظهور کرد که استفاده از آن در سرتاسر شبکههای اجتماعی مختلف تبدیل به فعالیتی محبوب شد.
درحالیکه فیسبوک ظرفیت فنی لازم را برای ارائه تجربههای واقعیت افزوده بهتر، جذابتر و تعاملیتر دارد اما اسنپچت بهطورکلی توانسته از این فناوری بهتر استفاده کند. اگر شرکت دیگری بتواند گام بعدی کلیدی را بردارد تمام این معادلات میتواند در سال آینده میلادی تغییر کند.
گزارشهای مهرماه حاکی از آن است که اپل شروع به ساخت عینک واقعیت افزوده پروژه استارت بورد کرده است. انتظار میرود این دستگاه در چهارماهه دوم سال آینده میلادی به بازار عرضه شود.
عینکهای واقعیت افزوده شرکت اپل باعث میشود کاربران بتوانند جلوههای دیجیتالی را در نمایش دنیای واقعی خود بهکارگیرند.
اپل بهطور بالقوه در روند توسعه در وضعیت خوبی قرار دارد چراکه این دستگاه، کوچکتر و سبکتر خواهد بود چون اغلب فرآیند بصری در آیفون متصل شده رخ میدهد.
اسنپچت سالهاست که روی ساخت عینک واقعیت افزوده اختصاصی خودش کار میکند اما نتایج ناامیدکننده نشان میدهند هنوز نتوانسته چشمانداز خود را یک مرحله به جلو ببرد درحالیکه فیسبوک درحالتوسعه عینک با قابلیت واقعیت افزوده خود نیز هست.
مارک زاکربرگ مؤسس فیسبوک میگوید این عینک حوالی سال 1400-1401 پا به عرصه فناوری میگذارد.
اما توسعه اپل میتواند بهطور قابلتوجهی سرعت پیشرفت را افزایش دهد و اگر موفق شود منتظر باشید تا فیسبوک با عینکهای واقعیت افزوده خود پیشرفت کند. ما میتوانیم در نیمه دوم سال آینده میلادی بهطور بالقوه منتظر این اتفاق باشیم.
البته این یک «احتمال» است؛ اتفاقات زیادی باید بیفتد تا فیسبوک بتواند در موقعیتی برای پیشرفت قرار بگیرد اما این شرکت روی توسعه واقعیت افزوده، سرمایهگذاری زیادی کرده است و همانطور که قبلاً اشاره کردم اسنپچت با ویژگیها و کارهای زیرکانه دائماً از آن پیشی میگیرد.
فیسبوک نمیخواهد ببیند اپل هم کاری مشابه انجام دهد؛ اگر فیسبوک درصحنه رقابت به رقبایش نزدیک باشد، ظرفیت رقابت را نیز داشته باشد و اجازه ندهد اپل پیشرفت کند و فضای واقعیت افزوده که اتصالدهندهی کلیدی به واقعیت مجازی و سوژهی سرمایهگذاری بزرگ بعدی فیسبوک است را تحت تسلط خود درآورد، آنگاه میتواند آخرین محصول خود را با موفقیت ارائه کند.
تغییر در واقعیت مجازی
همه اینها ما را به مرحلهی بعدی در واقعیت مجازی میبرد یعنی جایی که فیسبوک روی کنسول واقعیت مجازی آکیولس (Oculus) سرمایهگذاری زیادی کرده است. فیسبوک آینده تعاملات رسانههای اجتماعی را ازاینجا میبیند که بهطور گستردهتری روبهپیشرفت است.
آکیولس (Oculus) در حقیقت در ابتدای سال جاری با اعلام رهگیری دستی افراد را قادر میسازد تا در محیط های واقعیت مجازی بدون دستکش یا کنترلکننده در تعامل باشند، در حوزهی فناوری واقعیت مجازی پیشرفت بزرگی داشت.
تردید زیادی در توان بالقوه حوزه واقعیت مجازی و مسیر پیش روی آن وجود ندارد؛ سؤال اینجاست که دقیقاً چه زمانی این فناوری تبدیل به یکی از ضروریات میشود یعنی مرحلهی بعدی که در آن، همه میخواهند از این قابلیت بهرهمند شوند.
در حال حاضر محصولات ارائهشده واقعیت مجازی تقریباً محدود است؛ برنامه نویسان هنوز به دنبال فرصتهای کلیدی هستند اما این وضع میتواند بهسرعت تغییر کند.
فیسبوک با داشتن ابزارهایی مثل رهگیری دستی و هدستهای واقعیت مجازی بدون کابل که استفاده از آنها را راحتتر از همیشه کرده و قیمت آنها را پایینتر از قبل میبرد، به القای پیام «واقعیت مجازی انقلاب بعدی رسانههای اجتماعی» در سال آینده میلادی ادامه میدهد.
شاید آگاهی مصرفکنندگان در مورد این فناوری در سال دیگر به حد مناسب نرسد اما میتوانید انتظار داشته باشید که واقعیت مجازی بیشتر مورد توجه قرار گیرد و بهتدریج تبدیل به ابزار مهمتری برای بازاریابی شود چرا که در مرحله بعدی، مصرفکنندگان بیشتری اقدام به خرید آن میکنند.
پیامرسانی چند پلتفرمی
این خیلی جنبهی پیشبینی ندارد چرا که فیسبوک دیماه سال 97 مستقیماً گفت قصد دارد عملکردهای پیامرسانی مسنجر، اینستاگرام و واتس آپ را یکپارچه کند.
این یکپارچهسازی احتمالاً در سال آینده میلادی اتفاق میافتد که به همراه آن دو گزینهی عملکردی اضافه عرضه میشود که میتواند اثر به سزایی روی کل مجموعه اپلیکیشنهای این شرکت داشته باشد.
اولین گزینه پرداخت است. همانطور که در اولین نکته در ابتدای مقاله عرض کردم، تسهیل سازی پرداختها در داخل سیستم در مرکز توجه فیسبوک قرار خواهد گرفت و یکپارچهسازی اپلیکیشنهای پیامرسان در گسترش این قابلیت در سرتاسر اپلیکیشنهای متعلق به فیسبوک مؤثر است.
فعلاً میتوان در مسنجر و واتس آپ به انتقال پول پرداخت اما اضافه کردن این قابلیت در اینستاگرام فرصتهای جدیدی برای اتصال و تجارت الکترونیک در این اپلیکیشن ایجاد میکند.
دومین گزینه بات است. اگرچه اکوسیستم بات فیسبوک هرگز سروصدا به پا نکرد اما بیش از 300 هزار باتِ مسنجر فعال دارد و فیسبوک بااتصال بکاند پیامرسانیاش میتواند اتصال بات داخل اینستاگرام را نیز فعال کند؛ در اینجاست که باتها میتوانند در حقیقت محبوبتر شوند.
کاربران جوانتر -مثل کسانی که در اینستاگرام عضوند راحتترند با باتهای پیامرسان تعامل کنند و از آنها خرید کنند. با توجه به ورود کسبوکارهای حوزهی تجارت الکترونیکی و ایجاد گزینههای خرید داخل اپلیکیشن بیشتر در اینستاگرام، اضافه کردن باتها میتواند گزینهای مفید در اینستاگرام دایرکت باشد و حتی از آن استقبال هم شود.
با توجه به اینکه فضای کمتری برای خوراک تبلیغاتی در اینستاگرام وجود دارد، توجه اصلی فیسبوک برای افزایش محبوبیت این پلتفرم روی تجارت الکترونیکی خواهد بود. باتهای پیامرسان میتوانند جزء دیگری از این تغییر باشند.
اینستاگرام
اینستاگرام در سال جاری میلادی جزء پلتفرمهای محبوب باقی ماند و به نظر میرسد این وضعیت را در سال جدید نیز حفظ خواهد کرد.
اصلیترین تمرکز اینستاگرام در سال جاری با پیشرفت تدریجی گزینههای تجارت الکترونیکی روی رفاه و سلامت کاربر بود. حالا که مدیر اجرایی پیشین خبرخوان فیسبوک در رأس این پلتفرم (اینستاگرام) قرارگرفته است، میتوانید منتظر این باشید که در سال آینده میلادی اینستاگرام بیشتر در جهت کسب درآمد هدایت شود، اگرچه میتواند به این معنی باشد که در جهت توسعه پایدار و کنترل بهتر آن، تغییراتی اتفاق میافتد.
اپلیکیشن تردز (Threads)
شاید اشتباه میکنم اما ندیدم که اپلیکیشن پیامرسان دوستان صمیمی «تردز» که متعلق به اینستاگرام است موفق عمل کند.
اینستاگرام اپلیکیشن تردز را مهرماه به بازار عرضه کرد؛ نوآوری اصلی این ابزار بهروزرسانی خودکار وضعیت بود که به صمیمیترین مخاطبان شما اجازه میداد حتی وقتیکه در اپلیکیشن فعال نیستید بدانند حالتان چطور است.
تردز ظاهراً روشی دیگر با اینستاگرام ارائه میدهد تا با کاربرد اصلی اسنپچت رقابت کند. با توجه به اینکه میتوانید از قابلیت دایرکت تعبیهشده در اپلیکیشن اصلی اینستاگرام استفاده کنید جایی که از هر عملکرد دیگر اینستاگرام نیز میتوانید استفاده کنید قابلیتهای تردز به نظر محدود میآید.
دادههای اولیه نشان میدهد که تردز نتوانسته بهاندازهی آخرین قابلیت پیامرسانی متمایز اینستاگرام یعنی «دایرکت» محبوب شود.
اینکه تردز بتواند بهطور قابلتوجهی جلبتوجه کند سخت به نظر میرسد مگر اینکه اینستاگرام کار خارقالعادهای انجام دهد؛ مثلاً قابلیت پیامرسانی را از اپلیکیشن اصلی حذف کند و کاربران را مجبور به دانلود تردز نماید (مثل کاری که برای فیسبوک مسنجر انجام شد).
من پیشبینی میکنم که حدوداً در همین موقع در سال بعدی در مورد انحلال این اپلیکیشن مقالهای بنویسیم.
ظهور چت ویدئویی
یکی از فعالیتهای محبوب جوانان که فیسبوک در سالهای اخیر تلاش کرده وارد آن شود، ظهور چت ویدئویی گروهی است که در آن هاوس پارتی (Houseparty)، متعلق به سازندگان میرکت (Meerkat)، بهعنوان پلتفرمی که جوانان میتوانند بهطور مجازی با یکدیگر وقت بگذرانند جلبتوجه کرده است.
اینستاگرام به این قابلیت با اضافه کردن مهمانان زنده یگانه (از طریق صفحات جداگانه) پاسخ داد و تماس گروهی ویدئویی را نیز در دایرکت ایجاد کرد اما با توجه به اینکه هاوس پارتی (Houseparty) خردادماه توسط اپیک گیمز (Epic Games) خریداری شد و احتمالاً برنامه دارند تا در برخی قابلیتها تغییرات قابلتوجهی ایجاد کنند، شاید فرصتی تجدید شده برای این نوع خدمات گروهی زنده وجود داشته باشد.
انتظار داشته باشید اینستاگرام در سال آینده میلادی روی این قابلیت سرمایهگذاری کند.
همینطور انتظار داشته باشید اینستاگرام در جهت گسترده کردن خدمات گفتگوی ویدئویی چند نفره فعلی، فرآیند گفتگوی زنده جدیدی را نیز ارائه دهد که در آن 4 یا 5 نفر از طریق یک صفحه زنده بتوانند با یکدیگر وقت بگذرانند (توجه کنید: در هاوس پارتی (Houseparty) قابلیت گفتگوی 8 نفر وجود دارد).
این کار بهنوعی باعث شده که فیسبوک اخیراً گزینهی اضافه کردن دوستان به گفتگوی زنده فیسبوک را نیز حذف کند اما شاید این قابلیت در اینستاگرام بهتر کار کند و شاید با حذف این گزینه از فیسبوک ظرفیت بکاند بیشتری خالی شود تا قابلیت مشابهی در اینستا تسهیل گردد.
بازهم به نظر میرسد در اینجا فرصتی وجود داشته باشد که میتواند تبدیل به عملکرد ویژه و محبوبی در اینستاگرام شود. هیچ مدرکی وجود ندارد که چنین چیزی در اینستاگرام در حال راهاندازی است اما اگر خدمات جدیدی از این نوع در نیمهی اول سال آینده میلادی مشاهده کردید شگفتزده نشوید.
تغییرات در آیجیتیوی (IGTV)
درست مثل فیسبوک واچ منتظر باشید تا اینستاگرام در سال آینده میلادی در آی جی تی وی نیز تغییراتی اعمال کند.
اسنپچت باقابلیت دیسکاور (Discover) در سال جاری شاهد موفقیت عظیمی بود؛ درحالیکه موفقیت آیجیتیوی به این اندازه نبود. اینستاگرام بههیچوجه اسنپ را تنها نخواهد گذاشت و رقابتی تنگاتنگ با آن خواهد داشت.
بر اساس آزمایشهایی که قبلاً شاهد آن بودیم میدانیم که اینستاگرام در تلاش است تا آیجیتیوی را ازنظر ظاهری به دیسکاور (Discover) اسنپچت یا حتی تیکتاک (TikTok) شبیهتر کند. منتظر باشید تا اینستاگرام بخواهد محتوای اختصاصی و تأثیرگذار را از طریق آیجیتیوی با این هدف تبلیغ کند تا از محبوبیت اسنپ بکاهد.
در حال حاضر، آیجیتیوی برای اغلب بازاریابها گزینهای جدی محسوب نمیشود اما با توجه به میزان دسترسی و پتانسیل تبلیغاتی که اینستاگرام دارد از طریق اپلیکیشن خود و شرکت مادر یعنی فیسبوک ارزش آن را دارد تا منتظر پیشرفتهایی در آیجیتیوی باشیم و ببینیم اینستا با پلتفرم ویدئویی اختصاصی خود به کدامین سو رهسپار میشود.
توییتر
بزرگترین تغییر سال جاری توییتر در جنبهی استنباطی آن بوده است.
اوایل امسال بود که توییتر در راستای بهروزرسانی «Q4’18»، تغییری را در نحوهی گزارش پیشرفت تعداد کاربران فعال اعلام کرد.
توییتر دیگر قرار نبود وضعیت کاربران فعال روزانه و ماهانه خود را به آن شکل اعلام کند که در پلتفرمهای اجتماعی مرسوم است. در عوض معیار سنجش جدیدتری را مدنظر قرار داد که به آن «کاربران فعال درآمدزا بهطور روزانه- monetizable daily active users» یا «mDAU» میگوید.
«DAU درآمدزا همان کاربران توییترند که در یک روز از طریق «twitter.com» یا دیگر اپلیکیشنهای توییتر که قادر به نمایش تبلیغات هستند وارد توییتر شده و به آن دسترسی پیدا میکنند.»
در این حالت، «mDAU» در حقیقت معیاری است که به تجارت و بازاریابی مرتبطتر است چرا که شاید از «تعداد کاربران فعال ماهانه MAU» یا «تعداد کاربران فعال روزانه-DAU» کمتر باشد اما بیانگر تعداد کاربرهایی است که توییتر از طریق آنها میتواند درآمد کسب کند؛ به این معنی که در شرایط مطلوب بازار از داشتن این معیار رضایت بیشتری دارد.
با استفاده از این شیوه توییتر میتواند از دردسرهای مداومی جلوگیری کند که رهبرانش با هر بار اعلام ریزش در تعداد کاربران فعال ماهانه- آماری که اصلاً معنادار نبود- از آن رنج میبردند.
از قرار معلوم، این تغییر به میزان زیادی موفقیتآمیز بود. سهام توییتر پس از مشکلاتی که در فناوری تبلیغاتی در مهرماه به وجود آمد بهطور قابلتوجهی کاهش پیدا کرد اما پیش از آن مبلغ سهام این شرکت در مقایسه با سال قبل افزایش پیداکرده بود؛ به این معنی که حداقل بازار با آمار جدید تعداد کاربران فعال روزانه درآمدزا مشکلی نداشت.
مزیت این کار این بود که حالا توییتر میتواند روی معیارهایی متمرکز شود که میتواند به تعداد کاربران فعال ماهانه کلی آسیب بزند- مثل حذف باتها- بدون ترس از اینکه روی عملکرد سهام این شرکت اثر نامطلوب داشته باشد.
با توجه به اینکه دیگر تعداد کاربران فعال ماهانه اهمیت چندانی ندارد، توییتر توانسته است معیارهای جدیدی برای مرتب کردن پلتفرمش اعمال کند که میتوانیم ادامه این روند را در سال آینده میلادی نیز مشاهده کنیم.
بحث موضوعی
ماه گذشته توییتر شروع کرد به کاربرانش این امکان را بدهد تا بتوانند موضوعات معینی را دنبال کنند بهجای اینکه فقط بتوانند حساب کاربران را دنبال کنند ، روشهایی را گسترش داد که مردم میتوانند از آنها برای مطلع شدن از اخبار و گرایشهای جدید استفاده کنند.
اینجا تمرکز روی سادگی است اگر شما جزء کاربران باتجربه توییتر باشید ممکن است اهمیتی به توانایی در دنبال کردن موضوعات ندهید اما ارتباط گرفتن با افراد و حسابهای مناسب بهمنظور ایجاد ارزش از تجربه توییتها، اغلب برای تازهواردها کاری سخت است.
بهرهمندی از این شیوه مشکل را حل میکند؛ پس اگرچه شاید قابلیت دنبال کردن موضوعات تبدیل به قابلیتی اصلی در ملتهای غربی (جایی که توییتر در آن راهاندازی شده ) نشود اما میتواند برای کاربران موجود در بازارهای درحال توسعه جایی که این پلتفرم در حال رشد است کلیدی باشد.
اگرچه توییتر پیش از این یک فهرست کامل از موضوعات در دسترس برای دنبال کردن را منتشر کرده است اما میتوانید انتظار داشته باشید تا این فرآیند همراه با کاربری بهبودیافته و توسعه پیدا کند.
کلید موفقیت این گزینه مرتبط بودن است . فهرستهای موضوعی توییتر فقط تا زمانی ارزشمندند که افرادی که آنها را بررسی میکنند بتوانند با استفاده از آنها ارزش ایجاد کنند.
اگر فهرست موضوعات پُر از موارد غیر مرتبط باشد، وقت هدر کردن است. حداقل در اوایل سال جدید از توییتر انتظار داشته باشید که روی این تمرکز کند چرا که به دنبال جلبتوجه و سنجش ارزش بالقوه این گزینه است.
این هم جای دیگری که در آن موضوعات میتوانند ارزشمند باشند : جایگزینی فهرست «محبوبترینها برای شما» در توییتر.
محبوبترینهایی که در این قسمت با الگوریتم توییتر شناسایی میشوند اغلب بیفایدهاند یا حداقل فاقد محتوا یا منطق هستند. اگر فهرست موضوعات توییتر مفید واقع شود، میتواند جایگزین این قسمت با موضوعات پرطرفدار مرتبط با علاقهمندی شما (بر اساس فعالیت شما در توییتر) شود.
بهجای «محبوبترینها برای شما» به این فکر کنید: «آخرین فعالیتها را در این موضوعات ببینید» که در آن فهرست بر اساس آنچه توییت میکنید، کسی که دنبال میکنید یا حجم مرتبط از بحثهایی ترتیب میشود که در هر زمان معین در حال رخ دادن است.
توییتهای مناسب هر مخاطب
بر اساس گفتههای دانتلی دیویس، معاون طراحی و تحقیق در آبان ماه، توییتر میخواهد گزینههای جدیدی اضافه کند تا مخاطبان و کاربرد توییتهای شما را محدود نماید.
این گزینهها شامل توانایی حذف عملکرد توییت دوباره از توییتهای انتخابی و محدود کردن دسترسی توییتها بهطوریکه فقط برای بحثهای حول هشتگهای انتخابی و یا دوستان خاص قابل مشاهده باشد.
این قابلیت میتواند روی نحوهی استفاده از توییتها اثر به سزایی داشته باشد. تصور کنید بتوانید توییتهایتان را برای مخاطبین خاصی هدفگذاری کنید و خوراک تمام دنبال کنندگانتان را پُر از هر پیامی نکنید که ارسال میکنید.
این قابلیت برای کسبوکارهایی که در مناطق مختلفی کار میکنند و همچنین برای کسانی که بهطور منظم در گفتگوهای توییتر شرکت میکنند عالی است.
این کار همچنین میتواند تأکید روی موضوعات را افزایش دهد. اگر دسترسی به توییتهایتان را محدود به بحثهای پیرامون هشتگهای خاصی کنید، میتواند تمرکز را از حسابهای جداگانه بردارد و بیشتر به سمت بحثها سوق دهد که ممکن است برای افرادی که برای خودشان پروفایل میسازند خوب نباشد اما میتواند برای ایجاد بحثهای فعالتر مفید واقع شود.
مثلاً فرض کنید شما توییتِ احمد را که در مورد بازاریابی رسانههای اجتماعی است دوست دارید اما از توییتهای تصادفی در مورد گروه بیسبال موردعلاقهاش بدتان میآید.
بهزودی ممکن است بتوانید تنها توییتهای احمد را حول یک موضوع خاص دنبال کنید که به شما در مرتب کردن فهرستتان کمک کرده، توجه شما را به حوزههای کلیدی موردعلاقهتان جلب میکند و استفاده شما از پلتفرم را مؤثرتر خواهد کرد.
توییتهای ویدئویی
راهبرد پخش آنلاین ویدئوی توییتر طی سالهای گذشته تغییرات بسیار زیادی داشته است. یکلحظه این نوع محتوا، کلیدی میشود و توییتر تمام انرژیاش را صرف تبدیل ویدئوهای پخش زنده به تمرکز اصلی پلتفرم میکند که کارها را پیش میبرد. لحظهای دیگر هیچ اهمیتی ندارد و بعد توییتر، قرارداد حق پخش زنده جدیدی را برای المپیک آینده میلادی اعلام میکند.
اینکه راهبرد محتوای ویدئویی توییتر در آینده چطور خواهد بود مشخص نیست اما چیزی که مشخص است این است که توییتر هنوز نمیداند چگونه روی این حقیقت سرمایهگذاری کند که 94 درصد مردم درحالی تلویزیون نگاه میکنند که یک گوشی هوشمند در دستشان قرار دارد و اغلب آنها نظرشان را در مورد نمایشهای زنده/ در حال ساخت و رویدادها از طریق توییت به اشتراک میگذارند.
در حالت ایده آل توییتر میتواند این رفتارها را به شکل روشی پرفایدهتر یکپارچه کند اما تاکنون مجبور بوده در تعاملهای نشئتگرفته از محتواهای محبوب تلویزیونی حضور فعال داشته باشد درحالیکه درآمد تبلیغاتی را که از طریق خود پخشها میتواند تولید شود از دست میدهد.
توییتر امید داشت تا در ترکیبی از هردوی آنها ظاهر شود اما بدون داشتن نقشهای برای ظهوری اینچنینی میتواند علاقهاش را برای میزبانی محتوای ویدئویی از دست دهد و پولی را که روی معاملات حق پخش ویدئوها میتواند سرمایهگذاری کند در موارد دیگر صرف میکند.
اما در همیشه روی یک پاشنه نخواهد ماند- در سال آینده میلادی با توجه به باز بودن پرونده معاملات المپیک مذکور، منتظر باشید تا توییتر هم مثل فیسبوک واچ و آی جی تی وی، کار دیگری در جهت انتشار محتوای ویدئویی انجام دهد با این امید که محتوای فعلی خود را به حداکثر برساند و بیازماید چگونه میتواند از پخشهای اختصاصی درآمد کسب کند.
اگرچه برای انجام این کار توییتر باید تمرکز بیشتری روی ارائه محتوای ویدئویی داشته باشد؛ در حال حاضر پیدا کردن پخشهای ویدئویی توییتر در یکزمان مشخص همیشه راحت نیست و با توجه به نزدیک شدن مسابقات المپیک میتوانید انتظار داشته باشید توییتر روی ساخت فضایی داخل این اپلیکیشن بهشدت متمرکز شود؛ فضایی که در آن ویدئوها بهراحتی پیدا میشوند.
این میتواند همان تلاشی باشد که توییتر برای استفاده حداکثری از ارزش واقعی پخشهای اختصاصی خود نیاز دارد.
فکر نمیکنم اگر زبانهی ویدئویی جدیدی اضافه شود، کاربران را بیازارد؛ شاید این همان تلاشی است که توییتر نیاز دارد روی محتواهای ویدئویی خود اعمال کند.
فهرستهای ویدئوها میتوانند در این زبانه جدید جداسازی شوند و ترتیب آنها بر اساس موضوع (شامل پخش زنده) باشد، پخشهای برتر (بازهم محتوای مرتبط با المپیک) هم میتوانند نمایش داده شوند تا ببینیم جواب میدهد یا نه.
اگر توییتر بخواهد عملکرد محتواهای ویدئویی را بهبود ببخشد با توجه به اینکه پیش از این به میزبانی چنین محتواهایی پرداخته این مراحل را باید پیش بگیرد.
ویژگیهای مکالمهای
بیش از یک سال است که توییتر در حال آزمایش ویژگی جدید «مکالمهای» توییتها با کاربران منتخب است اما هنوز ندیدیم هیچکدام از این ویژگیها در نسخهی فعلی اعمال شده باشد.
این اقدام احتمالاً به این معنی است که ویژگیهای مزبور آنقدرها هم که توییتر امید داشت مفید نبودند؛ اگرچه ابزارهایی کاربردی و جذاب در اینجا وجود دارد.
منتظر ارائه بهترینهای این ویژگیها در نسخهی بتا (آزمایشی) سال آینده میلادی باشید اما احتمالاً تغییرات بزرگتر روی آن اعمال نمیشود.
منظورم از تغییرات بزرگتر این است که این سلسله توییت (توییت تردز) که اخیراً در بخش بکاند توییتر دات کام دیدهشده در محیط این پلتفرم بهطور زنده تبدیل به واقعیت نمیشود.
اپلیکیشن وب توییتر در حال آزمودن درخت مکالمهای شبیه به ردیت هست.
این ایده در ابتدا در اپلیکیشن آیاواس توییتر آزمایشی ظاهر شد و حالا احتمالاً وارد اپلیکیشن وب هم شود! این قابلیت به رهگیری جریان…
اینطور به نظر میرسد که این تردزها، توییتر را خیلی به هم میریزد اما من انتظار دارم قابلیتهایی مثل تگ نویسنده بتواند این مشکل را رفع کند؛ همچنین شاخصهای دسترسی و وضعیت نیز کمک کنندهاند که همگی میتوانند به توییتر اضافه شوند.
اما شاید تردزها اضافه نشوند. همانطور که اشاره شد ماههاست توییتر تلاش میکند ایدهی تردزها را عملی کند اما هنوز موفق نشده است. ازنظر من بیشتر شبیه به دردسر شده تا فایده! اگرچه توییتر اخیراً در مصاحبهای با تک چرچ (TechChurch) تأیید کرده «بهترین قسمتهای» اپلیکیشن آزمایشی توییتر در سال آینده میلادی وارد پوستهی اصلی میشوند.
اگر ایدهی تردز به همین شکل اعمال شود منتظر واکنشی منفی از طرف کاربران باشید.
هرج و مرج تبلیغات سیاسی
توییتر اخیراً در اعتراض به موضعگیری مستند فیسبوک اعلام کرد که دیگر اجازه انتشار تبلیغات سیاسی را در این پلتفرم نخواهد داد و برای این موضعگیری مورد تحسین قرار گرفت.
اما سیاستهای مستند حقیقی توییتر حول این تغییر بر این تأکید دارد که این فرآیند در حقیقت چقدر میتواند پیچیده باشد. باوجود مباحثی که بهطور بالقوه مبهم هستند و همچنین مؤلفههای سؤالبرانگیز میتوانید انتظار داشته باشید بحث و انتقادهای زیادی حول شیوهی درست برخورد با تبلیغات سیاسی به وجود آید.
همچنین میتوانید انتظار داشته باشید نمونههای زیادی از خودنمایی گروههای فعال در زمینههای مختلف را در سیستم توییتر ببینید. اشتباه نکنید! توییتر باید موضعگیری کند؛ من قصد ندارم تصمیم این پلتفرم را در این بخش مورد انتقاد قرار دهم.
اگرچه توییتر با انجام این کار خود را در مقابل دنیایی قرار میدهد که همه دیگران را انگشتنما میکنند و به هم اتهام میزنند؛ وضعیتی که با نزدیک شدن سال آینده میلادی روزبهروز تشدید میشود.
توییتر از این روند چیزهای زیادی یاد میگیرد و میتواند درنهایت رویکردی مؤثر و بنیادیتر را در پیش بگیرد که پلتفرمهای دیگر میتوانند از آن الگوبرداری کنند اما قرار نیست کار در این جبهه ساده باشد.
لینکدین
مایکروسافت لینکداین را به قیمت 26.2 میلیارد دلار در سال 94 خرید و یکچیز واضح بود: بانکهای اطلاعاتی لینکداین قرار بود بازشوند و با روشهای جدیدی از آنها استفاده شود تا پتانسیل درآمدی آن را به حداکثر برساند.
بهطور عمده از آن زمان دقیقاً همین را دیدهایم: لینکداین با دسترسی به منابع مایکروسافت بهطور پیوسته راههای جدیدی برای کاربران اضافه کرده تا از خیل دیدگاههای حرفهای بیهمتای آن استفاده کنند و بتوانند تبلیغاتشان را بهتر هدفگذاری نمایند، کارجویان بهتری را برای موقعیتهای شغلیِ در دسترس پیدا کنند و در حرفهی خود پیشرفت کنند.
این کار همیشه انتقالی مشخص نبوده اما لینکدین بهتدریج نقاط دسترسی جدیدی را ارائه داده تا تصمیمگیریهای حرفهای را هدایت کند. این تلاشها موفقیتآمیز بوده: بر اساس آخرین بهروزرسانیهای مایکروسافت، درآمد لینکداین تا 25 درصد افزایشیافته است.
احتمالاً شاهد انقلاب جدیدش در این جبهه در سال آینده میلادی خواهیم بود.
پروژهی گروهها
بااینکه گروههای لینکداین روزی پایهی اصلی بسیاری از استراتژیهای بازاریابی رسانههای اجتماعی بود اما در طول چند سال گذشته برای خیلیها منطقهی ممنوعه بود.
هرچند وقت یکبار لینکداین بهروزرسانی جدیدی از آن را اعلام میکند اما هرکدام از آنها تاکنون شامل تغییرات ناچیزی بوده است و هیچکدام از آنها نتوانستهاند مشکلات واقعی مثل هرزنامهها، اعلانهای ناخواسته و غیره را حل کنند.
آیا این روند در سال آینده میلادی تغییر خواهد کرد؟
دقیقاً ماه پیش بود که لینکداین اولین گزارش شفافسازیاش را منتشر کرد که در کنار دیگر عوامل نشان داد در حال حاضر چگونه دفاعهای خودکارش 99.8 درصد هرزنامههای شناختهشده را متوقف میکنند.
هنوز هم پستهای ناخواستهی زیادی در لینکداین وجود دارد؛ البته بیشتر به این بستگی دارد که شما «پستهای ناخواسته-اسپم» را در این زمینه چگونه تعریف کنید. اگرچه دادهها نشان میدهند که فرآیندهای لینکداین در حال بهبود است. این کار مزایای قابلتوجهی برای گروههای لینکداین خواهد داشت.
اساساً، گروهها فرصت بالقوه عالی برای لینکداین باقی میمانند و با توجه به افزایش تعاملات در این پلتفرم، بهویژه تعامل با پستهای خوراک، منطقی به نظر میرسد که منتظر باشیم لینکداین سال دیگر گروهها را بهبود ببخشد.
و شاید لینکداین با یکی کردن این مؤلفههای بهبودیافته بتواند در حقیقت گروهها را به شکوه گذشته برگرداند و یکبار دیگر آنها را در مرکز توجه قرار دهد.
ویدئوهای شرکتی
همانطور که شما نیز قبل از خواندن این مطلب تردیدی نداشتید، ویدئوها بهترین نوع محتوا ازنظر عملکرد در تمام پلتفرمهای اجتماعی هستند. تعاملات در توییتهای شامل ویدئو 10 برابر توییتهای بدون آن است.
در اینستاگرام تعاملات ویدئوها از هر نوع محتوای دیگر بیشتر است؛ احتمال خرید کاربران پینترست (Pinterest) پس از بازدید از محتوای ویدئویی برندها 2.6 برابر است.
اگرچه ممکن است به نظر برسد ویدئو در لینکداین محتوای کلیدی نباشد اما تحقیقات نشان داده احتمال اینکه کاربران لینکداین ویدئویی را در این پلتفرم به اشتراک بگذارند 20 درصد بیشتر از هر نوع دیگری از پستها است.
این را با حقیقت دیگری ترکیب کنید که بر اساس آن مدتزمانی که اعضای لینکداین صرف تماشای ویدئوهای تبلیغاتی میکنند نسبت به محتوای اسپانسرشده استاتیک سه برابر است؛ پس تقریباً بهطور قطعی میتوان گفت لینکداین قرار است با ورود به سال آینده میلادی تمرکز خود را بهطور کلیدی روی ویدئو قرار دهد.
چگونه این کار را انجام میدهد؟
منتظر باشید تا لینکداین ابزار پیدا کردن ویدئوی خود را بهبود ببخشد و تأکید بیشتری روی محتوای ویدئویی آپلود شده داشته باشد تا از آن بهعنوان ابزاری برای به اشتراکگذاری داستان برند شما استفاده کند، از شما رهبری فکری بسازد و شما را به مخاطبانتان متصل نماید.
ویژگیهای پیدا کردن محتوای لینکداین هنوز به کار نیاز دارد اما اگر بتواند تعاملات ویدئویی را بیشتر کند و درنتیجه منجر به آپلودهای بیشتری شود، میتواند گزینههای تبلیغاتی جدیدی، مثل تبلیغاتی که پیش از نمایش ویدئو و در حین نمایش ویدئو نمایش داده میشوند، اضافه کند تا بتواند از این کانون توجه درآمدزایی داشته باشد.
در مرحله اول، انتظار این را داشته باشید که لینکداین گزینههای جدید یافتن محتوا را اضافه کند که بهطور بالقوه شامل زبانهای جدید در نوار عملکرد پایینی اپلیکیشن است و به کاربران کمک میکند محتوای مرتبطتری را پیدا کنند.
رویداد اصلی
مهرماه بود که لینکداین ابزار جدید رویدادهایش را راهاندازی کرد که افراد و برندها را قادر میسازد تا صفحات رویدادهای جدیدی در اپلیکیشن باز کند
این قابلیتِ اضافهی جدیدی به لینکداین خواهد بود. نهتنها رویدادها به شما اجازه خواهند داد تا بتوانید یک فضای سازماندهی مرکزی برای ملاقات حرفهای ایجاد کنید بلکه ظرفیت تسهیل بحثها و تعاملات حول آن رویداد را نیز در لینکداین به شما خواهد داد یعنی جایی که حرفهایهای دیگر در زمینهی کاری شما آنها را خواهند دید.
از لینکداین توقع داشته باشید تا ویژگیهای جدیدی مثل ظرفیت به اشتراکگذاری ویدئوهای زنده از رویدادهایی در صفحهی رویدادها و گزینهی اضافه نمودن صفحات جداگانه برای جلسات رویدادهایی که از صفحهی اصلی نشئت میگیرند اضافه کند تا تعاملات را افزایش دهد.
بازگشت اینبات (Inbot)
در سال 94 لینکداین ورود ابزاری خودکار به نام «اینبات» را در بخش پیامرسانی لینکداین شرح داد که به کاربران در زمانبندی ملاقات و پیدا کردن اطلاعات در مورد مخاطبین از طریق فرآیندی خودکار کمک میکند.
اما اینباتِ لینکداین هرگز نرسید. البته این اعلان اواسط تلاشهای گستردهتر فیسبوک در ایجاد باتها صورت گرفت که هرگز موفقیتآمیز نبود؛ قطعاً میتوانید جلساتی اینچنینی را از طریق ابزارهای دستیاری دیگر مثل سیری یا کرتانا زمانبندی کنید اما هنوز هم اینبات شرکت لینکداین میتواند ارزشمند باشد چراکه ظرفیت این را دارد تا به شما بر اساس پروفایل و فعالیت افرادی که میخواهید با آنها ملاقات کنید در لینکداین اطلاعات بیشتری در مورد آنها در اختیارتان قرار دهد.
مایکروسافت میتوانست این ظرفیت را در کرتانا اضافه کند و دسترسی به آن را سادهتر نماید اما این چیزی است که لینکداین احتمالاً باید به شکلی و در مرحلهای در سال آینده میلادی دوباره بررسی کند.
اسنپچت
سال 97، سالی بود که اسنپچت بزرگ شد و درنهایت برخلاف اپلیکیشنی ریسکپذیر و سرکش شروع کرد به نمایش خود بهعنوان یک کسبوکار واقعی!
اگرچه این رویکرد تجدیدنظر شده نتوانست تعداد کاربران فعال آن را به هیچ شکل قابلتوجهی افزایش دهد (اسنپ از 190 میلیون کاربر روزانه فعال در 4 ماهه اول سال به 210 میلیون کاربر فعال روزانه در 4 ماههی سوم سال رسید) اما توانست به بهبود عملکرد درآمدی آن بینجامد، هزینهها را کاهش دهد و فعالیتهایش را منطقیتر کند.
اسنپ 1.18 میلیارد دلار در سال گذشتهی میلادی درآمد کسب کرد و تاکنون 1.15 میلیارد دلار نیز طی 12 ماه سال جاری میلادی توانست به دست آورد.
شاید بهنوعی ظهور اینستاگرام، اسنپ را عقب برد اما این اپلیکیشن دوباره در حال جان گرفتن و جمعوجور کردن خود است. همچنین در برخی موارد برنده میدان بوده و اینگونه مسیری را که در آینده باید پیش بگیرد ساخته است.
قابلیت دیسکاور (Discover)، قویتر از همیشه
یکی از نقاط قوت اسنپچت در سال جاری میلادی عملکرد نمایشهای اختصاصی آن بود: محتوای ویدئویی قسمتی کوتاه. این محتواها با توجه به عادتهای مصرف کاربران جوانتر به نمایش درمیآیند.
در مهرماه، اسنپ با تأکید بر محبوبیت و پتانسیل محتوای ویدئویی خود گزارش داد که بیش از 100 کانال دیسکاوری در حال حاضر بهبه طور متوسط در هرماه به مخاطبینی با تعداد «میلیونی دورقمی» دسترسی دارد.
با توجه به این پیشفرض و پتانسیل تکمیلکنندگی تبلیغاتی که چنین محتواهایی میتوانند ارائه دهند، میتوانید انتظار داشته باشید تا تلاش بیشتر اسنپ را در برنامههای اختصاصیافته خود در سال آینده میلادی ببینید چراکه به دنبال ایجاد جاویژه (niche marketing) خود در حوزهی محتوای ویدئویی است.
اسنپچت نه میتواند و نه تلاش میکند با یوتیوب یا ظهور پخشکنندههای ویدئویی اوتیتی (OTT) در بازار رقابت کند اما تمرکز آن روی نوع متفاوتی از محتوای ویدئویی است، کوتاهتر، مفیدتر و مطابق با الگوی رفتاری مخاطبین؛ میتوان بهعنوان شاخهای از تغییر گستردهتر در ویدئوهای دیجیتالی، انتظار داشت این تلاش به ثمر بنشیند.
منتظر باشید تا اسنپ اعلام کند پلتفرم دیسکاور در برخی موارد بهطور اساسی اصلاح میشود و خبر از ورود خیلی جدید از نمایشها را بدهد که این نیز بهطور بالقوه میتواند منجر شود اسنپ با تأثیرگذارندگان برجستهکار کند تا انواع جدیدی از محتواهای قسمتی را خلق نماید.
تغییر واقعیت افزوده
بر هیچکسی پوشیده نیست که مدتی است اسنپ در حال کار روی تعاملات پیشرفتهتر واقعیت افزوده است.
در سال 93، اسنپ نسخهای از عینکهای واقعیت افزوده خود را ثبت اختراع کرد که گرافیکهای دیجیتالی را روی دید افراد از دنیای واقعی قرار میدهد.
اسنپ حتی یک آزمایشگاه سِرّی چینی را نیز خرید تا بتواند برنامههای مرتبط به واقعیت افزودهاش را خارج از دید مطبوعات غربی پیش ببرد اما پیچیدگیهای تولید و محدودیتهای فنی به نظر بهنوعی قطارِ طرح آغازین واقعیتهای افزودنی پوشیدنی را از خط خارج کرد!
حالا فیسبوک درحالتوسعه عینکهای مختص خودش است و گزارشها حاکی از آن است که اپل هم در حال انجام کاری مشابه است. با در نظر گرفتن این موارد احتمالاً اسنپ از صحنه رقابت خارج شود اما اگر اسنپ درنهایت در سال آینده میلادی گام بزرگی در قلمرو واقعیت افزوده برداشت بهطور بالقوه از طریق سری دیگری از عینکها که قادر به القای تجربهی واقعیت مجازی پیشرفتهترند شگفتزده نشوید.
برای انجام این کار، اسنپ میتواند بهطور بالقوه با اپل یا حتی بازیکنندهی دیگری در این زمینه شراکت کند تا بتواند برنامههای واقعیت افزودهاش را جلو ببرد.
در حال حاضر اسنپ در بهترین جایگاه ممکن در جبههی ابزارهای پوشیدنی واقعیت افزوده است چراکه هیچ شخص دیگری نتوانسته عینکهای واقعیت افزودهی محبوب و بهروزی را تولید کند که مصرفکنندگان رغبت به خرید آن (خدا عینکهای گوگل را بیامرزد!) داشته باشند.
تولید عینکهای واقعیت افزوده ضرورتاً موفقیتی بینظیر نبوده اما بیش از 220 هزار عدد از این عینکهای آفتابی به فروش رسیده است. هنوز هم شرکت تولیدکننده در حال ساخت آن است و همچنان اسنپ روی آن سرمایهگذاری میکند.
جالب است بدانید اسنپچت با اپل برای توسعه ویژگیهای واقعیت افزوده آیفون اکس همکاری کرده است اگرچه اسنپ مدتی طولانی است که در توسعه اپلیکیشن خود، آیاواس را در کانون توجه قرار داده بود.
اگر عینکهای واقعیت افزوده اپل در حقیقت همان عینکهای V.4 باشند و اسنپچت در حال همکاری با غول فناوری برای برداشتن گام بعدی باشد چه؟
هیچ مدرکی دال بر اینکه چنین همکاری در حال انجام است وجود ندارد اما اگر اسنپ بخواهد در زمینهی واقعیت افزوده پرچمدار باقی بماند باید عینکهای واقعیت افزوده کاملاً کاربردی تولید کند. تاکنون نتوانسته بهتنهایی این کار را انجام دهد اما شاید با همکاری با دیگری به این ایده جامهی عمل بپوشاند.
باقی ماندن در مسیر
واقعیت این است که اگر اسنپ بخواهد با موفقیت به جلو پیش برود لازم است روی آن چیزی که خوب انجام میدهد متمرکز باقی بماند و روی کار گروهی با دیگر بازیکنان موجود در این قلمرو متمرکز شود.
اسنپچت تاکنون موفق به انجام کارهای زیر شده است:
- درک اینکه مخاطبینش چه میخواهند و مطابقت با آن از طریق بهروزرسانیها و تغییرات مختلف ویژگیهایش
- ماندن در صدر رقابت با ارائه ابزارهای نوآورانه و خلاقانه که ممکن است دیگران بتوانند ازنظر فنی با آنها رقابت کنند اما نمیتوانند سیاست مشابهی را برای مخاطبین پیادهسازی کنند.
اسنپچت نمیتواند با منابع فیسبوک رقابت کند و اگر همانطور که به آن اشاره کردیم اپل نوع جدیدی از عینکهای واقعیت افزوده را وارد بازار کند نمیتواند درصحنهی رقابتی حوزه واقعیت افزوده دوام بیاورد.
درهرصورت اسنپچت هنوز میتواند روی آن چیزی که خوب انجام میدهد متمرکز شود و ازآنجا شروع به تحول کند.
در حالی که انجام کارهای مختلف و پیشی گرفتن از دیگر بازیکنان این حوزه برای اسنپ وسوسهانگیز خواهد بود اما واقعاً نیاز دارد تا در مسیر باقی بماند و روی انجام تدریجی کارها از طریق پیشرفتها و بهروزرسانیهای اندازهگیری شده و افزایشی متمرکز شود که کاربرانش را هماهنگ با این اپلیکیشن پیش ببرد.
مسیر پیش روی اسنپچت بههیچوجه آسان نیست؛ سؤالاتی در مورد اینکه این اپلیکیشن میتواند با توجه به هزینههای در حال افزایش نسبت به پایگاه کاربرانش روی کار باقی بماند یا نه قبلاً پرسیده شده است اما اگر اسنپ بتواند به نوآوری ادامه دهد و در آگاهی عمومی باقی بماند درحالیکه به کاربران اختصاصیاش نیز خدمات ارائه دهد پتانسیل آن را دارد تا بهطور قابلتوجهی خدماتش را برای تبلیغکنندگان بهبود ببخشد که میتواند به گام برداشتن در مسیر پیشرفت با استواری تمام ادامه دهد.
در این زمینه اگرچه واقعیت افزوده و محتوای دیسکاور میتواند دستخوش تغییراتی شود، اما پایداری نیز کلیدی خواهد بود. این یعنی اسنپچت میتواند بدون اعلانهای عملکردی عمدهای در سال آینده میلادی تقریباً پایدار باقی بماند.
تمام پلتفرمهای اصلی در سال آینده میلادی احتمالاً در همین مسیرهایی که اطلاع دادیم حرکت خواهند کرد. بله پینترست هم به سمت تجارت الکترونیکی تغییر بیشتری خواهد داشت و سؤالها همچنان از تیکتاک و ارزش بالقوه آن در بازاریابی پرسیده خواهد شد اما اینها بزرگترین تغییراتی بودند که همزمان با ادامه روند تکاملی فضای رسانههای اجتماعی در این بخش اتفاق خواهند افتاد.
بازهم میگویم همانطور که قبلاً اشاره شد قرار نیست تمام این پیشبینیها به حقیقت بپیوندد اما خوشبختانه دیدگاههایی که در اینجا به آنها اشاره کردیم نشانههایی ازآنچه میتوانید انتظار داشته باشید ارائه میدهد تا بتوانید در برنامهریزی و ملاحظاتتان مدنظر قرار دهید.
جهت استفاده از خدمات شبکه های اجتماعی و همچنین مشاوره رایگان در زمینه تولید محتوا و مدیریت شبکه های اجتماعی آران ایمیل/شماره تماس خود را در این صفحه وارد نمایید.
بدون دیدگاه